Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، دخترخانواده که پدرش آرزو داشت او پسر می شد به خاطر کتک هایی که مادرش ازپدرش می خورد به باشگاه رزمی رفت تا بتواند در آینده از خودش دفاع کند و حالا او اخلاق پسرانه پیدا کرده و همین باعث اختلاف دختر جوان با مادرش شده است.

 

نمی دانم آیا این انتظار زیادی است که از دخترم دارم؛ اینکه رفتارهای دخترانه داشته باشد، لباس مناسب جنس خودش بپوشد و با دوستان مناسب خود در ارتباط باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

زنی 40 ساله با حضور در اتاق مشاوره معاونت اجتماعی پلیس فارس گفت: هربار که می خواهم خواسته خود را به او بگویم، شروع به داد و بیداد و پرخاشگری می کند. فورا به اتاقش می رود، در اتاق را قفل می کند و تا ساعت ها حاضر نیست از اتاقش بیرون بیاید. از طرفی با حمایت های غیرمنطقی پدرش از او روبه رو می شوم.

 

شاید مشکل اصلی به رابطه من و پدرش مربوط می شود. ما چهار دختر داریم. همسرم خیلی دلش می خواست پسردار شویم و به خاطر همین مساله، مشکلات زیادی داشتیم. همسرم چندین بار قصد ازدواج مجدد داشت که با پادرمیانی اطرافیان حل شد.

 

از همان کودکی وقتی دخترم (که فرزند آخر خانواده است) دعوای من و پدرش را می دید و اینکه چگونه از دست پدرش کتک می خورم و توان دفاع از خود را ندارم، این ذهنیت در او شکل گرفت که نسبت به هویت جنسی خودش تنفر داشته باشد. همیشه می گفت وقتی بزرگ شدم به کلاس های ورزشی می روم و کاری می کنم که دیگر پدر نتواند تو را اذیت کند.

 

الان چندسالی است که به کلاس های ورزش  های رزمی می رود و واقعاً هم به آرزویش رسید. دیگر پدرش جرأت کتک زدن مرا ندارد. خیلی راحت جلوی پدرش می ایستد و با او برخورد می کند. اما چیزی که در حال حاضر مرا نگران می کند این است که اصلاً جنسیت خود را قبول ندارد. با وجود همه مخالفت های من، تمایل زیادی به تیپ پسرانه دارد. لباس پسرانه می پوشد، موهایش را مدل پسرانه کوتاه می کند، سبک صحبت کردن او کاملاً پسرانه شده است و در حال حاضر که 24 ساله است حتی یک خواستگار هم نداشته است. آخر فکر نمی کنم هیچ مردی حاضر به ازدواج با چنین دختری باشد. خیلی برای او نگران هستم. از همه مهمتر اینکه با دوستانی در ارتباط است که همه آنها همین ویژگی ها و رفتارها را گاه شدیدتر هم دارند.

 

پس از شنیدن صحبت های مادر، از او خواستم که دخترش را به اتاق مشاوره راهنمایی کند تا صحبت های او را نیز بشنوم. وقتی دختر وارد اتاق شد شخصیت پسرانه را کاملاً می شد از ظاهر او و سبک رفتاری اش مشاهده کرد.

 

او قصه زندگی اش را این گونه آغاز کرد و گفت: از موقعه ای که معنای خوب و بد را فهمیدم، مادرم را دیدم که زیر دست و پای پدرم درحال کتک خوردن بود. پدرم مرد بدی نیست ولی انگار از ازدواج با مادرم راضی نبود، خصوصاً اینکه پدرم خیلی پسردوست بود. مادرم همه جوره برای ما زحمت می کشید و سعی می کرد زندگی اش را حفظ کند. وقتی می دیدم مادرم چقدر ضعیف است و نمی تواند از حق و حقوق خود دفاع کند خیلی اذیت می شدم. احساس ضعف زیادی از جنسیت خودم داشتم. البته پدرم رابطه خوبی با من داشت ولی خیلی دوست داشت که من پسر باشم. از همان کودکی وقتی برای خرید می رفتیم با وجود مخالفت مادرم، لباس های پسرانه برایم می خرید. گاهی با اسم امین صدایم می کرد. خیلی از اوقات مرا به شرکت می برد و بیشتر اوقات من با او سپری می شد.

 

وقتی بزرگتر شدم بنا به خواسته خودم مرا به کلاس های رزمی می برد و من در کلاس های رزمی و بدنسازی شروع به پرورش اندام هایی شبیه به پسران کردم و خدا را شکر الان کاملاً اندامی پسرانه دارم. هنوز هم پدرم مرا خیلی دوست دارد و مشکلی با من ندارد، اما مشکل اصلی من با مادرم است. او اصلاً با رفتارهای من موافق نیست. مدام مرا کنترل می کند و بیشتر اوقات، من دغدغه کنارآمدن با مادرم را دارم که چگونه لباس بخرم، چگونه لباس هایی را که دوست دارم بپوشم یا اینکه اگر قرار است موهایم را کوتاه کنم بتوانم رضایت مادرم را برای مدل موهایم جلب کنم. گاهی شب ها به خاطر همین تا صبح خواب ندارم و بعضی وقت ها مجبورم یواشکی از مادرم، لباس هایم را بیرون از خانه تعویض کنم، از طرف دیگر مادرم با دوستان من که بیشتر شبیه خودم هستند، مشکل دارد.

 

من مادرم را خیلی دوست دارم و دلم نمی خواهد او را ناراحت کنم ولی نمی توانم خواسته او را عملی کنم. اینکه لباس دخترانه بپوشم، آرایش دخترانه کنم و بخواهم با دوستانی ارتباط داشته باشم که رفتار دخترانه دارند. برایم زجرآور است، احساس خیلی بدی دارم و واقعاً برایم غیرقابل تحمل است. البته نگرانی مادرم را درک می کنم. او خیلی نگران ازدواج من است اما من تنها با مردی می توانم ازدواج کنم که مرا با همین شرایط بپذیرد در غیر این صورت تمایلی به ازدواج ندارم.

 

لطفاً مرا راهنمایی کنید تا مادرم با شخصیت من کنار بیاید و مرا همان گونه که هستم بپذیرد.

 

 

نظر مشاور:

اختلال هویت جنسی نشات گرفته از ارتباطات بیمارگونه اعضای یک خانواده می باشد.نارضایتی فرد از جنسیت خود در حقیقت نوعی درونفکنی بر مبنای منزجر بودن از مرد یا زن بودن است که در فضای ارتباطات خانواده شکل گرفته و به شکل برون نمایی علایم اختلال هویت جنسی نمودار می گردد.

 

 

راهکارهای پیشگیری :

- خانواده ایده آل،خانواده ای است که درآن پدر ومادر،صمیمی می باشند.مادر تکیه گاه عاطفی و روانی دخترو پدر راهنما،مشاور واقعی و اصلی پسر است.

 

- اسباب بازی را در طول دوران رشدی کودک،همواره متناسب با جنسیت کودک انتخاب نمایید زیرا وسایل اسباب بازی نقش بسیار تاثیرگذاری را در فرایند رشد روانی ایفا می نمایند و عوامل مناسبی برای کمک به همانندسازی با جنس موافق کودک می باشد.

 

- همواره سعی نمایید متناسب با جنسیت کودک با آنان ارتباط برقرار نمایید و متناسب با جنسیت شان از آنها انتظار داشته باشید.

 

- فراهم آوردن بسترهای مناسب ارتباطی با جنس موافق به منظور شکل گیری هویت جنس موافق

 

- همواره برای کودک از پوشش متناسب با جنسیتش استفاده نمایید.

 

- چنانچه احساس کردید کودک شما رفتاری متفاوت با جنسیت زیستی خودش دارد به روانشناس مراجعه نمایید.

ایران

110

منبع: جام نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۵۷۹۵۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ادعای دختر پوراحمد درباره مرگ پدرش: نرفته بود که خودکشی کند | می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید

دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه می‌گوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال می‌شناخت ویلا اجاره می‌کرد و به شمال می‌رفت، چون می‌خواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا می‌رفت؛ یعنی اولین‌بار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرار‌های مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبه‌رو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»

به گزارش اعتماد، همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت می‌خواهد به تهران برود تا بخشی از موزیک‌ها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرار‌های مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم می‌شد، اشاره کردم و از تلفن‌ها و پیام‌هایی که مربوط به همین قرار‌های کاری می‌شد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود.

کتاب‌هایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتاب‌های او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصت‌طلبی بود و ما نمی‌دانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران می‌شناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتاب‌ها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمی‌رسد، چون ایران نیست.

حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قرارداد‌ها را برای‌مان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتاب‌های دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتاب‌ها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت می‌خواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که می‌خواست آن‌ها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیه‌کننده برخی سکانس‌ها را حذف کرد و تغییر داد.»

دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز می‌گوید: «عمه‌ام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچ‌وجه درست نیست.»

دیگر خبرها

  • قصه عبرت آموز یک دزد!
  • «اراک» دردسر بزرگ سرمربی پرسپولیس
  • ادعای دختر پوراحمد درباره مرگ پدرش: نرفته بود که خودکشی کند | می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید
  • من، مادرم، خواهرم و برادرم را سلاخی کرده‌ام!
  • ادعای جالب دختر ابراهیم رئیسی درباره حقوق ماهانه پدرش
  • (ویدیو) ادعای دختر ابراهیم رئیسی درباره حقوق ماهانه پدرش
  • اعتیاد به کافئین را بی دردسر ترک کنید
  • دردسر توخل: غیبت دوباره دو ستاره بایرن مونیخ
  • هوادار-مس‌سونگون/ خلق شگفتی یا صعود بی دردسر؟
  • استعفا دردسر تازه رژیم صهیونیستی